اگر بخواهیم از کتابهای مشهور و عامهپسندی که مستقیم یا غیرمستقیم به حکومتهای کمونیستی اشاره کردهاند نام ببریم، حتما کتابهای «قلعهی حیوانات» و «۱۹۸۴» جرج اورول در لیست ما خواهند بود. اورول در هر دو کتاب، با زبان استعاره و تمثیل به خوبی خطرات حکومت کمونیستی (و هر حکومت دیگری با آن ساز و کار) را به ما نشان میدهد. در عین حال، این کتابها به واسطهی زبان استعاریشان میتوانند مبالغهآمیز فرض شوند. بنابراین در کنار این نوع کتابها، لازم است کتابی باشد که دقیقا آنچه را رخ دادهاست برای ما بازگو کند. «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» چنین کتابی است. در این کتاب، اسلاونکا دراکولیچ به خوبی نشان میدهد مشکلات حکومت کمونیستی چه بوده و چرا این حکومت از هم پاشیده. کتاب فصلهای مختلفی دارد. در هر فصل، یک یا چندتا از کاستیهای حکومت شوروی ذکر شده و هر کدام توضیح داده شدهاست. مزیت کتاب این است که روایتهای خود را از درون حکومت و از وسط زندگیهای مردم نقل میکند.
اما چرا خواندن «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» برای سیاستمداران ما لازم است؟ دراکولیچ در این کتاب نشان میدهد چطور حکومتی که توانستهبود ماهواره به فضا بفرستد، بمب اتم تولید کند و با سیاستهایش به بزرگترین دشمن ایالات متحده تبدیل شود از تامین یک دستمال توالت ساده برای مردمش ناتوان بوده. دراکولیچ بهخوبی نشان میدهد چگونه حکومتی که در دوران جنگ سرد، خواب را بر ابرقدرتی مانند آمریکا حرام کردهبود، در داخل نمیتوانست حداقلهای یک زندگی را برای مردمش فراهم کند. کتاب از استرس کمبودهای دائمی میگوید، از سانسور، از اینکه چگونه حکومت میخواسته همهچیز را تحت نظرش بگیرد و چگونه همهی مردم را به خودسانسوری وامیدارد. دراکولیچ در این کتاب بهخوبی نشان میدهد چگونه در حکومت شوروی، همهی مردم مساوی بودند اما در واقع همه به یک اندازه در بیچارگی و فقر مساوی بودند. خواندن این کتاب برای سیاستمداران ما لازم است تا بدانند برتری در جنگهای خارجی و رسیدن به حداکثر توان نظامی، الزاماً بقای حکومت و موفقیتش را به همراه ندارد. خواندن این کتاب برای سیاستمداران ما لازم است تا بدانند پیروزی در جنگهای برونمرزی تنها یک روی سکه است و این مسائل و مشکلات داخلی است که گاهی یک حکومت را از درون نابود میکند. شوروی، حکومتی که در خارج ترس را بر بزرگترین کشورهای دنیا چیره کرده بود، از درون پاشید. خوب است که سیاستمداران ما (که اکثرشان نابودی شوروی را با چشمانشان دیدهاند) نگاهی به وضعیت داخلی ایران هم بیاندازند.
پینوشت: چند وقتی شده که متن بالا را نوشتهام. همینطور مانده بود تا حالا که به نظرم زمان مناسبی برای انتشارش است.