یک‌برداشت

"یک‌برداشت" حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.

یک‌برداشت

"یک‌برداشت" حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.

اینجا از کتابی که خوانده‌ام می‌نویسم، از فیلمی که دیده‌ام، از یک بازی یا یک موسیقی. ممکن است درباره‌ی یک اتفاق اجتماعی بنویسم یا از یک مشاهده‌ی ساده. اینجا شبیه به یک دفتر مشق برای من خواهد بود که در آن تمرین نوشتن می‌کنم.

در برابر استبداد

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۴۸ ق.ظ

در کتاب «در برابر استبداد: بیست درس از قرن بیستم»، تیموتی اسنایدر از بیست راهی می‌گوید که به وسیله آن‌ها می‌توان بر استبداد غلبه کرد و یا از شکل‌گیری آن جلوگیری نمود. برای هر کدام از بیست راه هم یک یا چند فکت تاریخی از قرن بیستم می‌آورد تا سعی کند گفته‌هایش مستند بر اتفاقات واقعی باشد. ماجرای عادل فردوسی‌پور و واکنش‌های بعد از آن بهترین بهانه است تا دو مورد از آن بیست مورد را یادآوری کنم و البته ربط آن‌ها را به این ماجرا توضیح دهم.



محمدرضا احمدی، مجری صداوسیما در اینستاگرام خود نوشته است:«افتخار داشتم به گروه خوب و ‌حرفه ای مسابقه #ستاره_ساز اضافه بشم.از زحمات محمدحسین میثاقی عزیز تشکر می کنم و براش در عرصه جدید و برنامه فوتبال برتر آرزوی موفیقت دارم.ما مدیون تلویزیون هستیم و با افتخار به قوانین و چارچوب‌های سازمان احترام می گذاریم.» بله؛ به همین سادگی، استدلال ابلهانه‌ی «چون قانون می‌گوید» را تکرار می‌کند و به همین سادگی به نظرش می‌رسد که چون قانون چیزی را می‌گوید، پس حتما باید به آن گوش کند. انگار ما تعدادی ربات فرمان‌برداریم و هرکه هرچه بگوید، باید سر خم کنیم و بله‌ قربان بگوییم. «چارچوب‌های سازمان» قرار است برای امثال احمدی حکم کتاب خدا را داشته باشند و انگار که اصلا نمی‌شود از قوانین ابلهانه‌ای که او را مانند حیوانی که در گردنش افسار انداخته‌شده می‌بیند سرپیچی کند. به نظرم دوگانه‌ی مظلوم-ظالم به اندازه‌ی کافی وضع فعلی ما و البته وضع تاریخ بشر را نشان نمی‌دهد. همواره میان مظلوم و ظالم، آدم‌های «عمله‌‌ی ظلمی» قرار داشته‌اند که ژست مظلوم را گرفته‌اند و جلوی ظالم سر خم کرده‌اند. هیچ ظالمی بدون عمله‌هایش که به اندک نانی راضی‌اند نمی‌تواند و نتوانسته است کارش را پیش ببرد. امثال احمدی و میثاقی، عمله‌های ظلم‌اند.



اسنایدر در همان درس اولش می‌نویسد:«در اطاعت پیش‌دستی نکنید. بیشتر قدرتی که در اختیار اقتدارگرایی قرار می‌گیرد داوطلبانه به آن داده شده است. در چنین زمان‌هایی افراد پیشاپیش به این فکر می‌کنند که حکومتِ سرکوبگرتر چه خواهد خواست و بعد بدون این که آن چیز از آن‌ها خواسته شده باشد آن را در اختیار حکومت می‌گذارند. شهروندی که چنین رفتاری را در پیش گرفته است در واقع به قدرت می‌آموزد که با وی چه‌ها می‌تواند بکند.» و بعد چند مثال تاریخی می‌آورد. از جمله:«در اوایل سال ۱۹۳۸ آدلف هیتلر، که تا آن زمان دیگر قدرت را در آلمان در دست گرفته بود، تهدید می‌کرد که کشور همسایه، یعنی اتریش را اشغال و ضمیمه خاک آلمان خواهد کرد. پس از قبول شکست از سوی صدراعظم اتریش، این اطاعت پیش‌دستانه اتریشی‌ها بود که سرنوشت یهودیان اتریش را رقم زد.» و هم‌چنین می‌گوید:«در سال ۱۹۴۱ که آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد، اس.اس دست به کار شد و بدون این که دستوری رسیده باشد روش‌های کشتار جمعی را به کار بست. آن‌ها حدس زده بودند که مقامات مافوق‌شان چه می‌خواهند و بعد نشان دادند که چه کار می‌توان کرد. آنها پا را بسیار بیشتر از گلیمی که هیتلر در نظر داشت دراز کردند.» و در پایان به آزمایش مشهور میلگرام اشاره می‌کند. تا پیش از اینکه احمدی پست اخیرش را بگذارد عده‌ای رفتار او و میثاقی را به غم نان و گرفتاری ربط می‌دادند اما امروز برای این خوش‌‌رقصی او دیگر هیچ توجیهی نمی‌شود جور کرد. مافوق او همین که او کارش را می‌کند و اعتراضی هم به ماجرای فردوسی‌پور نداشته است را کافی می‌داند ولی تاکید احمدی بر رعایت به قول او «چارچوب‌های سازمان» همان «پیش‌دستی در اطاعت» است. پیش‌دستی در اطاعت از عمله‌های ظلمی چون او برمی‌آید و این‌گونه است که امثال علی فروغی می‌فهمند تا چه اندازه ظرفیت برای دستورات بیشتر وجود دارد.

اسنایدر هم‌چنین در درس هشتم خود می‌نویسد:«ایستادگی کنید. بالأخره یک نفر باید ایستادگی کند. پیروی‌کردن آسان است. این که حرف متفاوتی بزنید یا کار متفاوتی کنید شاید عجیب به نظر برسد ولی برای رسیدن به آزادی باید این معذب‌بودن را به جان بخرید. رزا پارکس را به یاد آورید. به محض این که برخاستید و متفاوت عمل کردید، طلسم وضع موجود می‌شکند و دیگران دنباله‌رو راه شما خواهند شد.» و بعد به چرچیل اشاره می‌کند و اینکه چگونه پافشاری او بر ادامه‌ی جنگ با آلمان نازی، به پیروزی او و متحدانش در جنگ منجر می‌شود. چرچیل حتی با اینکه احتمال می‌داد هیتلر با او و بریتانیا کاری نداشته باشد هم بر ادامه جنگ پافشاری می‌کرد و به فرانسوی‌ها می‌گفت:«هر کاری که بکنید، ما خواهیم جنگید و خواهیم جنگید و خواهیم جنگید.» عادل فردوسی‌پور به همه ما نشان داد چگونه می‌شود ایستادگی کرد و بهای سنگین آن را هم پرداخت. فردوسی‌پور بیکار شد و برنامه‌ای که بیست سال برای آن زحمت کشیده بود را تعطیل کردند اما «بالاخره یک نفر ایستادگی کرد.»

پی‌نوشت ۱: کتاب فوق را نشر گمان چاپ کرده است. نسخه الکترونیکی آن هم در طاقچه در دسترس است.

پی‌نوشت ۲: آزمایش میلگرام که در متن به آن اشاره شد، نام آزمایش معروفی است که در سال ۱۹۶۱ توسط استنلی میلگرام، روان‌شناس آمریکایی برای بررسی انگیزه‌های مسببان هلوکاست و رفتارهای نازی‌ها طراحی و اجرا شد. برای اطلاع از جزئیات این آزمایش می‌توانید به ویکی‌پدیا مراجعه کنید.

پی‌نوشت ۳: رُزا پارکس، زن سیاه‌پوست و فعال جنبش مدنی آمریکا بود. شهرت او به این دلیل است که در یکم دسامبر ۱۹۵۵، حاضر نشد صندلی خود را در اتوبوس به یک مرد سفیدپوست بدهد و در نتیجه آن، بازداشت و جریمه شد. این اتفاق به تحریم حمل و نقل عمومی توسط سیاه‌پوستان منجر شد و اعتراضات علیه تبعیض نژادی را شدت بخشید. اعتراضاتی که سازماندهی آن‌ها را مارتین لوتر کینگ بر عهده داشت. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به ویکی‌پدیا مراجعه کنید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی