یک‌برداشت

"یک‌برداشت" حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.

یک‌برداشت

"یک‌برداشت" حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.

اینجا از کتابی که خوانده‌ام می‌نویسم، از فیلمی که دیده‌ام، از یک بازی یا یک موسیقی. ممکن است درباره‌ی یک اتفاق اجتماعی بنویسم یا از یک مشاهده‌ی ساده. اینجا شبیه به یک دفتر مشق برای من خواهد بود که در آن تمرین نوشتن می‌کنم.

دفاع از حق

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ب.ظ

این روزها، وقتی از کسی یا چیزی دفاع می‌کنیم مدام ما را به طرفداری کردن یا وابستگی  به آن کس یا چیز متهم می‌کنند. این‌جا توضیح داده‌ام چرا باید از حقوق دیگران دفاع کرد بدون آن‌که به ایدئولوژی آن‌ها وابستگی داشت.

بخشی از ما در تفکیک مسائل از هم مشکلات اساسی داریم. نمی‌فهمیم می‌شود با کسی اختلاف ایدئولوژیک داشت و همزمان از حقوقش دفاع کرد. نمی‌فهمیم می‌شود مسلمان بود اما مدافع حقوق مسیحیان در فلان نقطه‌ی جهان؛ می‌شود مسلمان بود اما مدافع حقوق یهودیان در فلان برهه‌ی تاریخی.

وقتی شخص یا جریانی از حقوق شما دفاع نکرده است، مسئولیت دفاع از حقوق او از شما سلب نمی‌شود. مثلا اگر یک خداناباور در زندان تحت شکنجه‌ی روحی و جسمی قرار گیرد، بر هر مسلمانی واجب است که به این مسئله اعتراض کند. این اعتراض مسئله‌ای مهم‌تر و حیاتی‌تر از اختلاف ایدئولوژیک این دو است. حتی اگر همان خداناباور قبل از زندان از حقوق آن مسلمان دفاع نکرده باشد و یا حتی به آن حمله کرده باشد هم این وظیفه از روی دوش آن مسلمان برداشته نمی‌شود. در جریانات اجتماعی و رخدادهای روزانه باید این نکته را در نظر داشت که دفاع از حق، مسئله‌ای عظیم‌تر از ایدئولوژی است. آنچه اولویت دارد ایدئولوژی نیست، حق است. حقوق ایدئولوژیک داریم و حقوق غیرایدئولوژیک، حقوق مشروط داریم و حقوق غیرمشروط اما با این‌حال این حق عمومی است که در درجه‌ی اول اهمیت دارد. حقوق غیرایدئولوژیک و غیرمشروط که عمومی هم هستند بر حقوق دیگر مقدمند. چیزی مانند برخورداری از مسکن، یک حق غیرایدئولوژیک و غیرمشروط است؛ چیزی مانند شکنجه‌نشدن در زندان یک حق غیرایدئولوژیک و غیرمشروط است. اهمیتی ندارد دین شما چیست؛ شما نباید تحت شکنجه قرار بگیرید.

وقتی می‌پرسیم چرا فلان زندانی را شکنجه کرده‌اند می‌گویند برای فلان جریان کاسه‌ی داغ‌تر از آش شده‌اید؟ وقتی می‌پرسیم چرا فلان شخص را بدون محاکمه اعدام کرده‌اند می‌گویند حتما شما هم از آن‌هایید که سنگشان را به سینه می‌زنید. مسلما این حرف یک ساده‌انگاری بزرگ است. اینکه ما از حقوق اولیه‌ی کسی دفاع می‌کنیم این معنی را نمی‌رساند که موافقش هستیم که اگر این‌گونه باشد تمامی اقلیت‌های ضعیف در طول تاریخ نابود می‌شدند چرا که نه خود توان دفاع از حقوقشان را داشته‌اند و نه کسی از آن‌ها دفاع می‌کرده است. با این توصیف، در اقلیت بودن از هر نظر، مساوی با نابودی و حذف می‌شود چراکه حقوق اولیه‌ی آن‌ها نادیده گرفته می‌شود. اگر مسلمان هستید، این مثال‌ها به سادگی حرف من را تایید می‌کنند. بعد از ضربت خوردن علی‌ابن‌ابی‌طالب، از او جملات شگفت‌انگیزی در دفاع از حقوق ابن‌ملجم نقل شده است. این بدان معناست که علی‌ابن‌ابی‌طالب از خوارج بوده است؟ قطعا نه! در جنگ‌ها، پیامبر و علی‌ابن‌ابی‌طالب مدام اصحاب را از کشتن مجروحان و تعقیب تسلیم‌شوندگان به قصد کشتن آن‌ها نهی کرده‌اند. آیا این بدین معناست که این دو از کفار بوده‌اند؟ البته که نه!

آخر اینکه این جملات از علی‌بن‌ابی‌طالب را بخوانید: «ﻫﻴﭻ‌ﻛﺲ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻗﺪﺭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ زیاد، بی‌نیاز ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺣﻖ ﻳﺎﺭی ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ‌ﻛﺲ ﮔﺮﭼﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﺷﻤﺎﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﻩ‌ﻫﺎ بیﺍﺭﺯﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻮچک‌تر ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ کسی ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺣﻖ ﻳﺎﺭی ﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺩﻳﮕﺮی ﺑﻪ ﻳﺎﺭی ﺍﻭ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ.» (نهج‌البلاغه خطبه‌ 216)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی