یک‌برداشت

"یک‌برداشت" حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.

یک‌برداشت

"یک‌برداشت" حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.

اینجا از کتابی که خوانده‌ام می‌نویسم، از فیلمی که دیده‌ام، از یک بازی یا یک موسیقی. ممکن است درباره‌ی یک اتفاق اجتماعی بنویسم یا از یک مشاهده‌ی ساده. اینجا شبیه به یک دفتر مشق برای من خواهد بود که در آن تمرین نوشتن می‌کنم.

درباره ی بازی inside

پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ

حدودا دو ساعت پیش بازی inside را تمام کردم.در مجموع حدود چهار ساعت طول کشید.چهار ساعتی که نمونه اش را هرگز در هیچ چیز دیگری ندیده بودم.می خواستم کمی درباره ی ویژگی ها و ساختار بازی بنویسم اما با جست و جو در اینترنت دیدم که این کار را تقریبا تمام سایت هایی که در زمینه ی بازی و تکنولوژی فعالیت می کنند انجام داده اند.بنابراین دلیلی ندیدم که حرف های گفته شده را تکرار کنم.فقط به طور خلاصه بگویم کهinside  یک بازی معمایی دو بعدی (به قول برخی دو و نیم بعدی) است و مکانیزم ساده ای دارد.حرکت رو به جلو،عقب،پریدن و جا به جا کردن اجسام تنها اموری هستند که شما قادر به انجام آن ها هستید.این مطلب را هم نوشتم تا به اندک مخاطبان وبلاگم توصیه ی موکد کنم که این بازی را تجربه کنند.

بارها در صحبت با دوستانم گفته ام که بازی ها ساخته شده اند تا بشر کارهای انجام نشده در هنرهای قبلی را به وسیله ی آن ها انجام دهد.آن چه که با موسیقی،سینما،ادبیات،نقاشی و ... دست نیافتنی به نظر می رسید،امروز به وسیله ی بازی ها تا حدود زیادی محقق شده است.بازی ها بهترین وسیله برای تعامل با مخاطب هستند چرا که مخاطب را به طور مداوم به بخشی از اثر تبدیل می کنند.در هنرهای دیگر،مخاطب صرفا نظاره گر امر است و تعامل او یک تعامل منفعلانه (نه به معنای منفی کلمه) است اما در بازی ها مخاطب به یک فاعل تبدیل می شود.البته که این فاعل به اندازه ی سازنده ی بازی به امر هنری فعلیت نمی بخشد اما بسته به سلیقه ی بازی ساز می تواند اندازه ی تاثیرگذاری او تغییر کند.به طور مثال دیوید کیج در بازی Heavy Rain کار را به جایی رساند که حتی پایان بازی هم به نحوه ی بازی کردن مخاطب وابسته شد.اما این ها چه ربطی به inside دارد؟ inside از بارزترین نمونه های این مسئله است.کاری که استدیو Play Dead با ساختن inside کرده،به وضوح مصداق همان امر ناشدنی دیگر هنرهاست.حداقل من،نمونه ی inside را در کمتر اثر دیگری دیده ام.inside  به اندازه ی یک نقاشی زیبا،به اندازه ی یک موسیقی شنیدنی و به اندازه ی یک فیلم دیدنی است.اگر به نقاشی علاقه مندید،inside  مجموعه ی تصاویر و نماهای بصری فوق العاده ای است که در کنار هم به حرکت در آمده اند.اگر به موسیقی علاقه مندید،inside  صداهای بی نظیری را کنار هم قرار داده است تا از آن ها لذت ببرید.صداهایی که به شدت ساده و به شدت تاثیر گذارند.موسیقی بسیار کمی در inside وجود دارد اما دیگر صداها جنبه ی شنیداری کار را بسیار غنی کرده اند.اگر از ادبیات لذت می برید،inside  به اندازه ی یک کتاب خوب حرف برای گفتن دارد و عجیب این جا است که حتی یک کلمه هم دیالوگ ندارد.شما حتی اسم کاراکتر را هم نمی دانید و خب نیازی هم به دانستنش ندارید.همین دیالوگ نداشتن از نکات قابل تاملی است که می شود مفصل درباره اش حرف زد.اما اگر قرار باشد چیزی را به عنوان بهترین بخش این بازی انتخاب کنیم،من بدون شک پایان بازی را انتخاب می کنم.پایانinside  در یک کلام بهت آور است.غیرممکن است بتوانید آن را حدس بزنید.به یک باره بازی ریتم سریعی پیدا کرده و اتفاقات عجیبی می افتد.اتفاقاتی غیرقابل پیش بینی و متحیرکننده.

inside را باید برای احترام به خود هم که شده تجربه کرد.اهمیتی ندارد چند سال سن دارید،اهمیتی ندارد از چه نوع آثاری لذت می برید.inside در هر حال شما را راضی خواهد کرد.به عنوان توصیه ی آخر باید بگویم این بازی را حتی الامکان با هدفون و چراغ های خاموش بازی کنید تا لذت بیشتری ببرید.

پی نوشت بی ربط : این نیم فاصله ی ورد پدر من را درآورده.هر بار که می خواهم از نیم فاصله استفاده کنم از سایز گرفته تا فونت مطلب به هم می ریزد.اگر هم درست شود وقتی متن را در وبلاگ کپی می کنم حاصل چیز عجیب و غریبی می شود.از این بابت فعلا من را ببخشید تا چاره را پیدا کنم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی