این جنگ من است
همه ساله در صنعت بازی دنیا بازی های زیادی در زمینه های مختلف ساخته و عرضه می شوند. عناوین پر زرق و برق و بزرگی که یکی پس از دیگری تولید می شوند و سود بسیار زیادی هم نصیب سازندگان خود می کنند. در این بین اما هستند شرکت هایی که به طور مستقل فعالیت می کنند و بازی های آن ها بسیار قابل احترام تر از کمپانی های بزرگ است. بازی This War Of Mine یکی از همین عناوین است. این بازی کم حجم ساخته ی یک شرکت مستقل لهستانی است و به گفته ی سازندگان آن تنها پس از دو روز توانسته است تمام هزینه ی خود را بازگرداند. همان طوری که از نام بازی پیداست بازی درباره ی جنگ است. واژه ی منحوسی که امروز برای بخش قابل توجهی از مردم دنیا – به خصوص ما مردم خاورمیانه – بسیار آشناست.
بازی در یک ساختمان آغاز می شود. شما بازماندگان یک جنگ هستید و باید زنده بمانید. بر خلاف دیگر بازی ها که برای آغاز معمولا از عبارت Play Game استفاده می کنند این بازی شما را با واژه ی Survive راهی بازی می کند. این واژه درست ترین و مختصرترین واژه برای توصیف بازی است. چرا که تمام هدف شما در این بازی زنده ماندن است. بازی معمولا با سه کاراکتر آغاز می شود. داستان زندگی این سه نفر به طور خلاصه در یک صفحه شرح داده می شود و شما بازی را آغاز می کنید. هر کاراکتر ویژگی خاص خودش را دارد. یکی آشپز خوبی است،دیگری دونده ی توانمندی است. یکی می تواند چیزهای بیشتری ذخیره کند،دیگری مبارز قابلی است. این کاراکترها صحبت نمی کنند بلکه مکالمات و فکرهای آن ها بر روی صفحه نوشته می شود. تنها صدایی که شنیده می شود صدای موسیقی آرام اما تاثیرگذار بازی است که بسته به شرایط و موقعیت ریتم آن تغییر می کند.
بازی از صبح آغاز می شود و ساعت پایان 8 شب است. در پایان این شما هستید که تصمیم می گیرید چه کاری انجام دهید. می توانید به دیگر مناطق سری بزنید و اشیاء مورد نیاز خود را جمع آوری کنید یا در خانه ی خود بمانید و استراحت کنید یا نگهبانی دهید تا بتوانید در حمله ی دیگران از خود دفاع کنید. اشیاء مورد نیاز شما چیزهای زیادی هستند که بدون شک مهم ترین آن ها غذاست. به طور کلی اشیاء مورد نیاز خود را می توانید از سه راه به دست آورید. راه اول گشتن در میان کمدها و خرابه ها،راه دوم معامله کردن با دیگران و راه سوم دزدی کردن از آن هاست. در پایان روز می توانید به دیگر مناطق شهر بروید و یکی از سه کار فوق را انجام دهید اما کار به همین راحتی نیست. همان طور که شما به خانه ی دیگران دستبرد می زنید دیگران هم این کار را با شما می کنند (هرچند اگر شما این کار را انجام ندهید آن ها باز هم این کار را خواهند کرد).هم چنین نیروهای ارتش و تک تیر اندازها منتظر شما هستند تا در صورت مشاهده شما را از پای درآورند.مردم عادی نیز به مدد هرج و مرج های ناشی از جنگ مسلح هستند بنابراین باید مواظب آن ها هم باشید.در بازی ویژگی تغییر فصول هم قرار داده شده است بنابراین در فصل زمستان کار شما سخت تر هم می شود چرا که باید علاوه بر وظایف معمول،خانه را هم گرم نگه دارید.
المان های زیادی بر رفتار شما و ادامه ی زندگی شما تاثیر گذار هستند. شما انسان هستید بنابراین بیمار می شوید،گرسنه می شوید،جراحت بر می دارید، خسته می شوید، غمگین می شوید و بلکه حتی ممکن است نتوانید وضعیت را تحمل کرده و خودکشی کنید. با مرگ هر کدام از کاراکتر ها،بازی تمام نمی شود بلکه ادامه می یابد،درست مثل زندگی واقعی. اما این مرگ بر اعصاب و سلامتی روحی دیگر کاراکتر ها تاثیرگذار است. باز هم مانند یک زندگی واقعی. چالش اخلاق بدون شک بزرگترین ویژگی این بازی است. حاضرید برای زنده ماندن خود دیگری را بکشید؟حاضرید پسری را که بدون هیچ آزاری از خانواده اش مراقبت می کند بکشید تا بتوانید اشیاء مورد نیاز خود را به دست آورید؟ حاضرید به پناه جویان مقیم یک کلیسا که هیچ کاری با شما ندارند حمله کنید و نیازهای خود را برطرف کنید؟ممکن است دو کودک به شما رجوع کنند و از شما تقاضای مقداری دارو برای مادر خود داشته باشند اما به ازای کمک شما هیچ کاری برایتان انجان ندهند؛حاضرید به آن ها کمک کنید؟ اگر دارو را به آن ها دادید و فردا خود به آن نیازمند شدید چه؟این ها تنها بخشی از سوال هایی هستند که ذهن شما را درگیر خود می کند. تمام تلاش سازندگان بازی نمایش چهره ی سیاه و پلید جنگ بوده است که انصافا توانسته اند تا حد زیادی به خواسته ی خود برسند. این چهره ی سیاه را با تم تیره و مرده ی بازی به تصویر کشیده اند و با جمله ی معروف ارنست همینگوی که در ابتدای بازی نوشته می شود همراه کرده اند : " در جنگ مدرن،شما بدون هیچ دلیل درستی،به مانند یک سگ کشته می شوید".
صرف نظر از اینکه تا چه حد به بازی های این چنینی علاقه مندید،لذت تجربه ی این بازی را از خودتان دریغ نکنید.این بازی،یک تجربه ی تاثیرگذار اخلاقی است،خوب است آدم گاهی خودش را هرچند غیرواقعی محک بزند.