اندر مصائب وبلاگ دار شدن
نوشتن برای من،همیشه یک علاقه ی دست نیافتنی بوده است. چیزی که دوستش داشتم اما هیچ وقت سمتش نرفته ام. مثل خیلی چیزهای دیگر.مثل برنامه نویسی،مثل نقاشی و ... . مدتی طولانی است که بین وبلاگ ها و سایت های آموزش وردپرس گشت و گذار می کنم. می بینم،می خوانم اما هرگز سمت ساختنش نمی روم. راستش حتی تا مرحله ی ثبت دامین و خرید هاست هم رفتم اما باز برگشتم. هرگز هم نفهمیدم این وسواس بی مورد و مسخره از کجاست و برای چیست اما هر چه که هست یک مانع بزرگ بوده، از خیلی سال پیش تا امشب که اولین پست وبلاگم را می گذارم. همه می گویند تو برای انجام هر کاری زیاد دست دست می کنی. راست هم می گویند که اگر اینطور نبود،خیلی وقت پیش این وبلاگ را راه انداخته بودم.
در هر حال،امروز راهش انداختم. شاید روزی شیک تر شد و تبدیل به وردپرس شد،شاید هم به کل از بین رفت. به خیلی چیزها بستگی دارد اما الآن،در این لحظه،هیچ کدام آن ها مهم نیستند. مهم این است که بالاخره راهش انداختم و کلنجار رفتن با خودم را حداقل در این یک مورد کنار گذاشتم. این جا از کتابی که خوانده ام می نویسم،از فیلمی که دیده ام،از یک بازی یا یک موسیقی. ممکن است درباره ی یک اتفاق اجتماعی بنویسم یا از یک مشاهده ی ساده،در اتوبوس،تاکسی یا خیابان. در هر صورت این وبلاگ حاوی برداشت من از موضوعات مختلف است.این جا شبیه به یک دفتر مشق برای من خواهد بود که در آن تمرین نوشتن می کنم بنابراین هر نقدی از سوی شما بی شک کارساز است.